یادم نمیاد بار قبلی که پیش کسی گریه کرده بودم کِی بود! بغضم از من دستور نمی‌گرفت! شده بود فرمانروای خودش که کم کم داشت چشم ها و اشک ها و نگاه ها و حرکات منو هم به اختیار خودش در میآورد! گستاخ! جلوشو گرفتم. یعنی سعی کردم که بگیرم. باختم! به بغضم باختم. دو تا دستامو گذاشتم روی صورتم و حسابی باختم. "همه" حرفامو نگفتم. طاقت باخت به "همه" رو نداشتم. خرد خرد ببازم راحت تره. گفتم می‌ترسم. گفتم! گفتم! گفتم! 

آروم شدم.

در میان من و تو فاصله‌هاست...

آقای برادر یا برادر تر از برادر

گفتم ,باختم ,برادر ,ها ,خودش ,خرد ,ها و ,گفتم گفتم ,و حسابی ,صورتم و ,روی صورتم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش حغرافیا fannnni دروس عمومی کنکور یکه سازان دانلود آهنگ جدید شرکت رایان زیست فناوری هرمس دانلود فایل وب ابزار استقلال Seven X Plus